بيادم آمد آن چشمان مست در ژاله غم يك لحظه ببست
گفتا ما بايد از هم جداشيم هريك تسليم سرنوشت باشيم
هيهات روزگار بازي ها اداره سرنوشت را به بازي مي گيره
عشق يكي را از او ميگيره يكي هم بي عشق زندگي داره
بيادم آمد در آنزمانها رفتي و من را گذاشتي تنها
دگران تورا بسي آزردند تو هم همچو من بماندي تنها
هيهات روزگار بازي ها اداره سرنوشت را به بازي مي گيره
عشق يكي را از او ميگيره يكي هم بي عشق زندگي داره
اي دل گريه كن گريه كه عار نيست گريه كردن هم جزء زندگيست
زندگي غم است غمگينش مائيم غمگين آمديم غمگين هم ميميريم
اگ دوست داشتيد بهم بگيد تا نت اهنگشو بذارم براتون